خیلی وقته گذشته، مگه نه؟

خودمم فکر نمیکردم بخوام که برگردم و یه صفحه جدید باز کنم تا دوباره مثل قبلا راجب هیچی و همه‌چیز بنویسم.

پس اره، سلام؛ من اینجام. بدون اینکه تغییری کنم، هنوز هم یه دختر شلخته و با افکار درهم پیچیده شده که داره سعی میکنه یه جوری زندگیش رو بگذرونه و دنبال یه راه بهتر، برای بهتر زندگی کردنه. نه کار زیادی انجام دادم نه کم تلاش کردم. هنوز دنبال تعادل میگردم و راجب دلیل وجود ما و این دنیا فکر میکنم، هیچوقت هم ازش خسته نشدم. مثل یه آدم عادی و معمولی روزهام رو میگذرونم؛ یه روز از خوشحالی بالا و پایین میپرم یه روز از خستگی یه گوشه میشینم و به دیوار اتاقم زل میزنم تا شاید از ترک‌‌‍ش ازش گل در بیاد، هوم؟